در سالهای اخیر سرمایه گذاری قابل توجهی بر روی تحقیق و توسعه رباتیک در حوزه های نظامی و انتظامی در سطح جهان به ویژه در امریکا صورت گرفته است. مردم از قرن 18 میلادی در این کشور به جهت محافظت از جان، اموال و دارایی های خود از تفنگ های فنری و سایر وسایل مکانیکی استفاده کرده اند ولی اکنون این سئوال مطرح است که آیا ربات های امنیتی مسلح را باید به تفنگ فنری قرن جدید تشبیه کرد؟ در دورانی که توانایی پردازش داده ها با هوش مصنوعی رواج یافته و از سرعت بالایی در جهت رفع نیازهای بشر برخوردار گردیده این گونه ربات ها تا چه میزان قادر به انجام امور محوله پلیسی خواهند بود؟ پاسخ هر دو سئوال را می توان در وظیفه ذاتی پلیس جویا شد، و آن کاهش تنش می باشد.
![]() |
روزنامه سایه/ چهارشنبه / 12 مهر 1402/ یاسر استادحسین
کی فایو (K5) در ایستگاه متروی میدان تایمز چه می کند؟
یاسر استادحسین
روزنامه سایه- 12 مهر 1402- شماره 2896
اشاره
در سالهای اخیر سرمایه گذاری قابل توجهی بر روی تحقیق و توسعه رباتیک در حوزه های نظامی و انتظامی در سطح جهان به ویژه در امریکا صورت گرفته است. مردم از قرن 18 میلادی در این کشور به جهت محافظت از جان، اموال و دارایی های خود از تفنگ های فنری و سایر وسایل مکانیکی استفاده کرده اند ولی اکنون این سئوال مطرح است که آیا ربات های امنیتی مسلح را باید به تفنگ فنری قرن جدید تشبیه کرد؟ در دورانی که توانایی پردازش داده ها با هوش مصنوعی رواج یافته و از سرعت بالایی در جهت رفع نیازهای بشر برخوردار گردیده این گونه ربات ها تا چه میزان قادر به انجام امور محوله پلیسی خواهند بود؟ پاسخ هر دو سئوال را می توان در وظیفه ذاتی پلیس جویا شد، و آن کاهش تنش می باشد.
تنش زدایی با میانجی گری ربات ها
اگر رباتها بتوانند در بحران ها اقدام به تنش زدایی نمایند، به طور بالقوه میتوانند به خنثی کردن موقعیتهایی که پرسنل انسانی به راحتی در دسترس نیستند کمک نمایند، یا به عنوان بخشی از یک تیم در محل برای کمک به تغییر یک فرد آشفته به سمت حالت آرامش و کنترل بیشتر، کمک کنند.
هنگامی که اولین پاسخ دهندگان انسانی با وظیفه کاهش تنش یک فرد آشفته مواجه می شوند، احتمال آسیب فیزیکی هم برای اولین پاسخ دهنده و هم برای عضو جامعه وجود دارد. به نظر میرسد رباتها یک پیشرفت جذاب برای استراتژیهای کاهش تنش موجود هستند، زیرا ربات حداقل میتواند برای کاهش خطر نیروهای پلیس مقابل فرد آشفته استفاده شود.
علاوه بر این، در چنین برخوردی، درست مانند پاسخدهنده انسانی، یک ربات میتواند اقداماتی را برای ایمن کردن محیط انجام دهد. برخی از این ملاحظاتی امنیتی مانند قفل کردن درها، برداشتن اشیایی که میتوان از آنها به عنوان سلاح استفاده کرد و یا فراخواندن کمک انسانی می باشد. محققان مطالعات کیفی، با بررسی و تشکیل گروههای کاری در تلاش برای روشن کردن مفاهیم مرتبط با تعاملات تنشزدایی انسانی و شناسایی استراتژیهای مشترک و بکارگیری بهترین شیوهها می باشند. هالت و دیکنز (Hallett & Dickens) دو محققی هستند که در مورد تنش زدایی انسان به انسان در طول سه دهه گذشته، یک تحلیل مفهومی انجام دادند. آنها پنج حوزه مهارت های تنش زدایی را شناسایی کردند: ارتباط، ارزیابی، خودتنظیمی، اقدامات و حفظ ایمنی. توداک و جیمز (James & Todak) نیز یک مطالعه مشاهدهای سیستماتیک از تاکتیکهای کاهش تنش پلیس در واشنگتن انجام دادند و هشت دسته از تاکتیکهای تنشزدایی را شناسایی کردند: احترام، صداقت، آرامش، دیدگاهگیری، سازش، گوش دادن، رسیدن به سطح مخاطب و کاهش عدم تعادل قدرت و توانمندسازی مخاطب. آنها مشاهده کردند که استفاده از چندین مورد از این تاکتیک ها با رفتار شهروندان، با واکنش های آرام تر و کاهش خطر همراه است.
در تعاملات انسانی، افراد به طور غریزی اعمال خود را با توجه به وضعیت شناختی و عاطفی درک شده شرکای تعاملی خود و زمینه محیطی تغییر می دهند. این سازگاری اجتماعی از طریق تعامل پیچیده سیستمهای حسی، شناختی، عاطفی و رفتاری که سیستم عصبی مرکزی را تشکیل میدهند، امکانپذیر میشود. برای اینکه ربات ها با موفقیت وارد حوزه اجتماعی شوند، به طور مشابه به توانایی درک و انطباق با شرکای تعاملی خود و زمینه محیطی نیاز دارند. رباتها باید بتوانند احساسات را درک و بیان کنند، سیگنالهای کلامی و غیرکلامی را از انسان حس کنند و به اندازه کافی پاسخ دهند، زبان طبیعی را درک کنند و تولید کنند، ظرفیتهای حافظه و استدلال داشته باشند، اقدامات را برنامهریزی کنند و حرکات را اجرا کنند، و شایستگیهای اجتماعی مختلف را مطابق با آنها نشان دهند.
انسانها دائماً در حال انجام «ارزیابی» از محیط خود هستند، به طور مستمر اطلاعاتی را حس کرده و پردازش میکنند. هنگامی که درگیر تنش زدایی میشوید، چارچوب خاصی بهکار میرود که پاسخدهندههای بحران عمداً با اطلاعاتی هماهنگ میشوند که مداخله کاهش تنش را هدایت میکند. انسان ها به طور طبیعی به چندین حالت مجهز هستند که از طریق آنها می توانند اطلاعات را به عنوان بخشی از "ارزیابی" خود حس کنند، از جمله بینایی، شنوایی، لامسه، بویایی، چشایی، حس عمقی (جایی که اعضای بدن در ارتباط با یکدیگر هستند). برای تعاملات انسان و انسان، مؤلفه ارزیابی تنش زدایی شامل «ارزیابی وضعیت یا موقعیت عاطفی متجاوز»، «مشاهده و تشخیص علائم هشدار دهنده شناخته شده پرخاشگری»، «استفاده از هر پنج حواس برای ارزیابی موقعیت»، و مواردی از این دست بسیار با اهمیت می باشد. انسانهایی که در برخورد با افراد آشفته تجربه ای داشته اند، ممکن است درک شهودی از ارزیابی وضعیت یا موقعیت عاطفی مهاجم و پیامدهای آن برای تنشزدایی داشته باشند. در مقابل، روباتها تشخیص ذاتی احساسات یا ظرفیتهای درونی برای همدلی یا «نظریه ذهن» ندارند تا در انجام چنین محاسبات رفتاری به آن تکیه کنند. علاوه بر این، تلاشها برای ساخت رباتها یا سیستمهای هوش مصنوعی که میتوانند وضعیت عاطفی را بر اساس متن، ویژگیهای صوتی گفتار و ظاهر بصری تخمین بزنند، هنوز به سطح عملکرد مرتبط با تماشای انسانها از انسانهای دیگر نرسیدهاند. رباتهایی که برای کاهش تنشزدایی طراحی شدهاند، نمیتوانند بهصورت ثابت، الگوریتمی و مبتنی بر قانون برنامهریزی شوند، زیرا در بیشتر موارد، قوانین خاص و جهانی برای کنترل تعامل وجود ندارد.
در چند روز اخیر ربات K5 که توسط شرکت کالیفرنیایی Knightscope ساخته شده است نیز با هدف کاهش تنش هم اکنون در ایستگاه میدان تایمز در حال خدمت می باشد. این ربات با وزنی در حدود 190 کیلوگرم و مجهز به 4 دوربین می باشد که میتواند تنها تصاویر را بدون صدا، ضبط کند. این ربات عضوی مانند دست ندارد و قرار است فعلا برای دو ماه به صورت آزمایشی هنگام شب تا ۶ صبح در این ایستگاه گشت بزند.
تنها کمکی که این ربات میتواند در لحظه، به مسافران بکند این است که آنها را به یک شخص مسئول در مترو متصل کند تا بتوانند حادثهای را گزارش کرده و یا سوالی بپرسند. این ربات پیشتر در پارکینگها و مراکز خرید، بیمارستانها، فرودگاهها در سراسر ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفته و اقدام به گشت زنی کرده است. سیستم های امنیتی توانسته بودند مأموریت های اطلاعاتی و نظارت های موفقی را از طریق این ربات به انجام رسانند.