هم اکنون شرکت های قدرتمندی در این منطقه در حال فعالیت می باشند که محصولات آنها تأثیر بسزایی در اقتصاد سایر کشورها نیز ایجاد می کند. شرکت هایی چون؛ اینتل، سیسکو، اپل، اِی اِم دی، گوگل، ادوب، اِچ پی، ایی بِی و فیسبوک در این منطقه قرار گرفته اند.
زیرساخت های مناسب به عنوان بخشی از عواملی است که به عنوان جوهرة این منطقه محسوب می شود، زیرساخت هایی شامل دفاتر حقوقی، سامانه های پشتیبانی و از همه مهمتر سرمایه گذاران جسور که پس از ورود شرکت اپل به بورس در سال 1980 بیش از پیش فعال شدند. همچنین کارآفرینان نقش بسزایی در تکامل این منطقه ایفاء نمودند. در هر گوشه و کناری جوان های خلاق و نوآور را می توان دید که به ارائه ایده های خود به کارآفرینان با تجربه مشغول اند تا از راهنمایی های آنان بهره گیرند. گرچه شرکت هایی نظیر آی بی ام و جنرال الکتریک در شرق ایالات متحده پیشتر فعال بودند اما درة سیلیکون با فرهنگ کاری جدید مبتنی بر همکاری و تقسیم کار و ارتباطات شبکه ای در داخل شرکت ها عاملی برای تحرک و پویایی بیشتر شد.
با وجود درک این عوامل نقطه دیگری در ایالات متحده و یا در سایر کشورها نمی توان یافت که به درة سیلیکون جدیدی تبدیل شده باشند. مطالعات Jaruzelski و همکارانش در سال 2012 پی به مهمترین ویژگی این منطقه برد که پیشتر، با وجود هزینه های هنگفتی که کشورها برای تحقق چنین فضایی پرداخت کرده بودند، درک نشده بود. مهمترین ویژگی درة سیلیکون در این نکته نهفته است که شرکت های درة سیلیکون این توانایی مهم را دارا هستند که راهبرد نوآوری خود را با راهبرد تجاری خود ترکیب و هم راستا کنند؛ به عبارت دیگر رمز موفقیت در نوآوری است به گونه ای که این نوآوری از اهمیت تجاری برخوردار است و به شناسایی نیازها و بررسی بازار اهمیت ویژه ای می دهد. در سالهای میانی دهه 1960 از فردریک ترمن که از استنفورد بازنشسته شده بود، استفاده شد تا در نیوجرسی فضا و ساختاری مشابه درة سیلیکون ایجاد کند ولی با وجود تلاش های بسیار ترمن، این طرح به شکست انجامید.
در سال 1990 مایکل پورتر استاد دانشکده کسب و کار دانشگاه هاروارد مدلی برای راه اندازی مناطق نوآوری و فعالیت در زمینه فناوری های پیشرفته در جوار دانشگاه های معتبر ارائه نمود که موجب افزایش بهره وری و ایجاد فضای لازم برای خلاقیت و نوآوری می شد، اما آن طرح نیز راهی جز شکست نداشت.
آنچه ترمن و پورتر به آن توجه نکردند این نکته بود که وجود آورندگان درة سیلیکون نه دانشگاه ها بودند، نه بخش های صنعتی، نه دولت با صرف اعتبارات پژوهشی در زمینه پروژه های بزرگ فضایی، الکترونیکی، مخابراتی و پروژه های پژوهشی صنایع دفاعی، بلکه آنچه موجب پیدایش و رونق درة سیلیکون گردید انسان ها بودند و روابطی که ترمن به طور زیرکانه بین استادان دانشگاه استنفورد و مدیران بخش های صنعتی ایجاد و از آن مراقبت کرد. در مقالاتی از سوی گراهام در سالهای 2006 و 2009 به برخی از ویژگی های این منطقه اشاره شد. مهمترین نکته ای که او بدان اشاره داشت افراد مناسب بودند، در گذشته شهرها در کنار آبراه ها و رودخانه ها شکل می گرفتند زیرا راه های آبی مهمترین مسیر تبادلات اقتصادی بودند ولی امروزه شهرها هر جایی می توانند شکل بگیرند به شرط آنکه آدم های مناسبی در آنجا اجتماع کنند. دو دسته نیروی انسانی لازمة شکل دادن درة سیلیکون است: 1. آدم های پولدار و 2. آدم های خوره کار؛ چون اینها اصلی ترین افراد در راه اندازی شرکت های نوپا هستند. دولت ها به هیچ وجه در این زمینه کارآمدی ندارند. سرمایه گذاران روی شرکت های نوپا، آدم های بسیار خاصی هستند، آنها باید تجربه های زیادی روی توسعه فناوری و توسعه کسب و کار داشته باشند، این تجربه ها باعث می شود که آنها با شَمی که دارند شرکت های نوپا را به خوبی برگزینند و علاوه بر آن مشاوران خوبی هم برای شرکت ها خواهند بود و می توانند ارتباطات گسترده ای هم فراهم کنند و این البته علاوه بر تأمین سرمایه است. نقش اساسی به عهدة آدم های خوره و کار درست است که عمدتاً کار اصلی را حتی قبل از تأسیس شرکت در هر کنج و گوشه ای انجام داده اند. دانشگاه معتبر جذابیت ویژه ای دارد و معمولاً برای شروع در جذب آدم های کار درست خیلی ضروری است ولی کافی نیست، باید شهری که دانشگاه در کنار آن قرار گرفته نیز مشخصات جغرافیای و فرهنگی مناسبی داشته باشد. باید جایی باشد که سرمایه گذاران علاقمند به اقامت در آنجا شوند و دانشجوها علاقمند شوند که بعد از دانش آموختگی نیز آنجا بمانند. مطالبی که در بالا به آنها اشاره شد گوشه هایی از کتاب "شناخت دره سیلیکون" اثر یحیی تابش و همکارانش بود که در چند روز اخیر منتشر شده است.